جدول جو
جدول جو

معنی زشت رویی - جستجوی لغت در جدول جو

زشت رویی
بدرویی، بدگلی
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
فرهنگ فارسی عمید
زشت رویی
قباحت منظر بدگلی مقابل خوشگلی و وجاهت
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
فرهنگ لغت هوشیار
زشت رویی
تبدو قبيحا
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به عربی
زشت رویی
Nastiness
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زشت رویی
méchanceté
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زشت رویی
maldad
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زشت رویی
злость
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به روسی
زشت رویی
Gemeinheit
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به آلمانی
زشت رویی
злість
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زشت رویی
złość
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به لهستانی
زشت رویی
邪恶
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به چینی
زشت رویی
maldade
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زشت رویی
cattiveria
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زشت رویی
क्रूरता
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به هندی
زشت رویی
keburukan
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زشت رویی
দুষ্টতা
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به بنگالی
زشت رویی
بدصورتی
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به اردو
زشت رویی
ความชั่วร้าย
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به تایلندی
زشت رویی
uovu
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زشت رویی
çirkinlik
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
زشت رویی
gemeenheid
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به هلندی
زشت رویی
不快
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زشت رویی
רשעות
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به عبری
زشت رویی
못됨
تصویری از زشت رویی
تصویر زشت رویی
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخت رویی
تصویر سخت رویی
پررویی، بی شرمی، گستاخی
اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، عبس، ترش رویی، تندرویی، تجهّم، عبوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زشت خویی
تصویر زشت خویی
بدخویی، بدخلقی
فرهنگ فارسی عمید
(زُ)
فظاظت. درشتی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
پررویی و سماجت. مقاومت. پایداری:
چو پی سست وپوشیده شد استخوان
دگر قصۀ سخت رویی مخوان.
نظامی.
نه زآن سرما نوازش گرم گشتش
نه دل زآن سخت رویی نرم گشتش.
نظامی.
چه بایداینهمه اندیشه کردن
نشاید سخت رویی پیشه کردن.
نظامی.
چو سندان کسی سخت رویی نکرد
که خایسک تأدیب بر سر نخورد.
سعدی.
تا بروی سخت ما صائب سر و کارش فتاد
توبه کرد از سخت رویی سیلی استاد ما.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
زشت رو. بدروی. بدشکل. (از ناظم الاطباء). آنکه دارای چهرۀ زشت باشد. زشت صورت. (از فرهنگ فارسی معین). قمهد. دمامه. طنفس. مشوّه. دمیم. زکازک. (منتهی الارب) :
بدو گفت سیندخت کای زشت روی
سخن بشنو و پاسخش را بگوی.
فردوسی.
زآنکه با زشت روی دیبه و خز
گرچه خوبست خوب ننماید.
ناصرخسرو.
برآشفته شد شاه از آن زشت روی
چو تیغ از تنش سر برآورد موی.
نظامی.
فقیهی دختری داشت به غایت زشت روی.
(گلستان).
نه از جور مردم رهد زشت روی
نه شاهد ز نامردم زشتگوی.
سعدی (بوستان).
دختری زشت روی و بدخو داشت
کز همه چیز جامه نیکو داشت.
سعدی.
گر تو را حق آفریده زشت رو
تو مشو هم زشت رو هم زشت خو.
مولوی.
رجوع به مادۀ بعد، زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(زِ)
زشت روئی. بدشکلی و بدرویی. (ناظم الاطباء). قباحت منظر. بدگلی. مقابل خوشگلی و وجاهت. (فرهنگ فارسی معین) :
تو گویی تا قیامت زشت رویی
بر او ختم است و بر یوسف نکویی.
سعدی (گلستان).
رجوع به مادۀ قبل، زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(زِ)
بدخویی. کج خلقی. (ناظم الاطباء). عمل زشت خوی: معاسره، زشت خویی کردن. (منتهی الارب).
تو از زشت خویی نگفتی ورا.
بر آتش زدی جان و دیده مرا.
فردوسی.
که سگ با همه زشت خویی چو مرد
مر او را به دوزخ نخواهندبرد.
سعدی (بوستان).
اگر زشت خویی بود در سرشت
نبیند ز طاووس جز پای زشت.
سعدی (بوستان).
تندی و بدی و زشت خویی
چندانکه همی کنی نکویی.
سعدی.
رجوع به زشت خو و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخت رویی
تصویر سخت رویی
پررویی و سماجت، پایداری، مقاومت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زفت رومی
تصویر زفت رومی
مومیائی: آبدارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرد رویی
تصویر زرد رویی
زردی صورت و پریدگی رنگ از آن، شرمندگی خجالت انفعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشت رویی
تصویر درشت رویی
تند خویی بد خلقی، گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار